مریخ کجاست؟....

ساخت وبلاگ
(این متن را برای بار دوم می نویسم-بار اول بابت اینترنت خاکبرسر از دست رفت) امروز که دوستم خبر نسبتا ناخوش سربازیش را به من داد، ناراحت شدم...دوستش دارم و دلم میخواست وضعیت سربازیش همانطوری که مطبوعش ب مریخ کجاست؟.......ادامه مطلب
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 21:13

همین الان هم برای جای دوم اقدام کردم اما حسی عجیب به من می گوید قسمت من همانقدر عجیب! همان جای اول است! دیروز جهنمی به پا شد که به این زودی ها مزه اش از زیر زبانم بیرون نمی رود و مطمئنم تا آخر عمر نیز مریخ کجاست؟.......ادامه مطلب
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 21:13

از جای اول خبرهای خوبی رسیده است. خبرهای اولیه ی خوب البته! بسی راه باقی مانده تا قطعی شدن همه چیز!

تنها خواستم میخی زده باشم من باب برجسته کردن نقطه ای!

و اینکه بگویم امروز متوجه شدم چقدر عاشق بازی با گذشته و اشک ریختن برای آنم! هنوز هیچی نشده بعضی چیزها را می بینم و دلم می گیرد!

و هنوز به خوبی یادم هست که تنها کمتر از یک هفته ی پیش برای دوستم نوشتم : امیدوارم بشود چون دلایلم برای رفتن روز به روز قویتر می شوند.....

یک گام دیگر هم جلو رفت...

 

مریخ کجاست؟.......
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 21:13

رویم نمی شود...رویم نمی شود این روزها تو روی خیلی چیزها نگاه کنم...به آینه هم اگر نگاه کنم عمیق نمی شوم، می دانم چگونه اما با حتی با داشتن این توانایی، باز هم زمانهایی هستند که چاره ای جز عمیق شدن نداری...درست مثل آینه سلمانی ها و آرایشگاه ها...این آینه ها وادارت می کنن عمیق شی زمانی که ظاهرت با هر زخمه ی قیچی و شانه، مسیری رو به زایل شدن تا رسیدن به یک وضع مطلوب رو طی می کنه، زبانتم یاری ای در به اشتراک گذاشتن مسیری از کلمات در و دیواری با آرایشگر نمی کنه و درست در همون لحظات هم یک جسیکا ربیت عطر فروش میاد و یه ربعی قاپ آرایشگر و قیچی و تیغشو می دزده....باید عمیق بشی و یادت بیاد با خودت و روزهای رفته روبرو بشی....هیچ کار دیگری نمیتوان کرد!و آمدن به اینجا و این صفحات...از این وبلاگ نیز، مثل یک آشنای صمیمی که زمانی قرار بوده در جریان اموراتی قرار بگیرد، خجالت می کشم! وبلاگی که من چهار سال پیش را اینجا، منتظر و امیدوار، قاب کرد و نگاه داشت...من چه دارم که بگویم؟یکسال گذشت، یکسال و یک ماه...از کابوسی که آن سویش باغی مخفی برای دویدن و کاویدن قرار داشتباغ گم شد، لابه لای خواب ها و زنجیرهاو من دوان دوان به دور مرکزی که جز طلوع و غروب های مکرر چیز دیگری نداشت...سال دیگری قرار بود باشد...سالی که مرا شرمنده ی این وبلاگ نکند...سال رفتن...سال پر زدن...کارهایی کردم...اما هیچ کس بهتر از خودم نم مریخ کجاست؟.......ادامه مطلب
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 2:20

هنوز نیم ساعتی مانده بود. کتاب ها را ورقی زد و کلمات و نکات را مرور کرد. چیزی ته دلش گاهی هشدار می داد شاید نیاید! اما چرا نیاید؟ چه دلیلی داشت؟ همه چیز واضح بود، خود او پیشاپیش جلسه ی بعدی را تعیین کرده بود، بحث های جدی را پیش کشیده و به طور کلی استقبال کرده بود. سر قیمت هم نسبتا به توافق رسیده بودند. اما گویی برخی اوقات هزار دلیل و تصویر واضح به راحتی در برابر یک جمله ی متناقض بی سر و ته مملو از کلمات گنگ رنگ می بازند و تسلیم می شوند. یک دلیلی وجود داشت...یک قرار از پیش تعیین شده که او نمی آید.....معلوم است نمی آید.... ساعت از 9 گذشت...شاید با 9.5 اشتباه کرده باشد؟....ساعت از 9.5 هم گذشت تا مریخ کجاست؟.......ادامه مطلب
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : شنبه,ساعت,صبح,خروار,خیال,آینده, نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 82 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:59

به غلط کردنی افتاده ام بدجور!

یک غلط کردن تمام نشدنی و به درازا انجامیده!

غلط کردم کم کم شروع شد و الان با تمام قوا فریاد می زنم! ای خدا! غلط کردم!

غلط کردم قل خوردم( و نه راهرفتم) و مسیر دو سه سال پیش را پیمودم..................

غ ل ط................

فقط تمام شود...تمام...........

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۵ساعت 16:22  توسط گمشده ای از مریخ  | 
مریخ کجاست؟.......
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : غلط,کردم, نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 66 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:59

هفته ی پیش وقتی شاد و شنگول داشتم برمیگشتم و برگه ی ناقص تاریخ دفاعم دستم بود، باز هنوز باورم نمیشد چیزی که اینقدر بد و تلخ و دوست نداشتنی شروع شده و ادامه پیدا کرده بود، راحت تر از آغازش تموم بشه..... و نشد....گره ی کوجولو موچولو بالاخره خودش رو نشون داد و استاد حریصی که گویا تمام مدت من رو یه ISI متحرک می دیده و باید به دام مینداخته، بالاخره از نردبان مصنوعی و مضحک افاضات و منش و شخصیت و علم برینش! (هرطور خوندید مهم نیست!) پایین اومد و همه چیزو به هم زد پا در هواتر از همیشه موندم....چشمک بی رنگی هم می زنه قضیه ی رفتنم که الان دیگه تبدیل شد به شوخی این ور سال سیر خیالاتم در ادامه ی ماجرا شنید مریخ کجاست؟.......ادامه مطلب
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : مراحل,بعد, نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 53 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:59

خیلی تنهایم......تنها............با چند نفری که دور و برم هستند و با وجود کسانی که من را می شناسند.....

کسی نیست که مهربانانه به من گوش دهد و آرامم کند....کسی که بگوید من هستم....کسی که یا برایم بزرگی کند و یا دوستی.....

از همه طرف طلبکارانی سرم ریخته اند که به چه حقی حالت بد است...................

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۵ساعت 0:25  توسط گمشده ای از مریخ  | 
مریخ کجاست؟.......
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : تنها, نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 62 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:59

با "ساعتها" شروع شد و عجین شد این مسیر دو سال گذشته ی من! و امروز هم پایان یافت... با خانم دالووی که می گوید گل ها را خودش خواهد خرید..... اینجا روی صندلی سالن مطالعه نشسته ام و آخرین شبی است که در خوابگاه این دانشگاه دانشجویانه! سر بر بالین می گذارم. آخرین ها مهم باشند یا نه اما ثبت این لحظه به هر نوعی، مهم است....و متاسفانه فقط می نویسم...بی هیچ حقه یا هیجان نهانی که معمولا تا لحظه ی فاش کردنش در میانه ی نوشته، در جوش و خروشم! شاید حال که از این صندلی و خوابگاه گفته شد، یادآوری اولین شبی که در خوابگاه و سالن مطالعه اش بودم هم بد نباشد...کتاب زبان به دست و در تلاش برای اتمام آن به منظور آماده مریخ کجاست؟.......ادامه مطلب
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : ساعتها,امروزی,پایان,یافت, نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 41 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:59

نمیدونم چندمین شب یلداییه هستش که بدون کنار خانواده بودن سپری میشه و حتی شاید اولیش باشه. به خودم میگم مهم نیست...شب یلدا بودنش مهم نیست مهم خنده ها و لحظات شاد رها از قید و بند مناسبات هستند که هرلحظه می تونن رخ بدن مهم دقایق بی نظیری بود که دیشب با خواهرم در حال قهقه زدن به ویدیوهایی که صدها بار تا حالا دیده بودیم، گذراندیم الان خسته ام....در خوابگاهم و ساعت از نیمه ی شب هم گذشته و با توجه به نخوابیدن شب گذشته 48 ساعتی میشه که بیدارم الان در خوابگاهم و دوست افغانیم (که پتانسیل پرروشدن رو داره) نشسته و داره برحسب شانس یکی از اپیزودهای فرار از زندانو میبینه مریخ کجاست؟.......ادامه مطلب
ما را در سایت مریخ کجاست؟.... دنبال می کنید

برچسب : شب یلدا,شب یلدا فیلم,شب یلدا فیلم کامل,شب یلدا 1393,شب یلدا 1392,شب یلدا چه شبی است,شب یلدا چیست,شب یلدا 2014,شب یلدا عروس,شب یلدا 93, نویسنده : lostfrommarzo بازدید : 40 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 20:55